تا آخرین قسمت با زیرنویس فارسی اضافه شد.

دکتر ناپاسون عشق اول کاپیتان پوری مدتیه در روستایی بندری بین مرز برمه و تایلند مشغول به کاره.وقتی دکتر به همراه بهترین دوستش توسط یه سرباز شورشی اهل برمه ربوده میشه به کاپیتان پوری ماموریت داده میشه دکتر رو به تایلند برگردونه. کاپیتان پوری تک تیر انداز ماهر و کارکشته ای که ادم به شدت آروم و مطمئن به خودی هم هست ، وقتی بعد از مدتها دوباره عشق اولشو ملاقات میکنه و چون فکر میکنه دکتر دوست دختره بهترین رفیقشه ناگهان دچار تردید و دودلی شدیدی میشه و هیچ چیز پیچیده تر و دردناکتر از این نیست که تمام قلبتو به کسی بدی که هیچ علاقه ای بهت نداره... بزرگترین مشکل کاپیتان پوری در حال حاضر اینه که باید دوباره کنار ناپاسون قرار بگیره.اگرچه که اون قبلا در ماموریت های بسیاری بوده اما این ماموریت به شدت درگیرش کرده. چطور خواهد توانست قلبشو مهار کنه؟ بین عشق و دوستی انتخاب کاپیتان پوری کدوم خواهد بود؟!

تا آخرین قسمت با زیرنویس انگلیسی چسبیده منتشر شد.

میِل یه بلاگره شیرینی پزه و تو نگاه اول عاشق کیم میشه اما وقتی کیم مسخرش میکنه و بهش میگه عرضه کیک پختن نداره احساساتش کلا عوض میشه و تصمیم میگیره زهرشو به کیم بریزه. در همین راستا نیت میکنه گند بزنه به قرار کیم و دوست دختر سابقش لیتا که شدیدا کیم رو دوست داره و میخواد دوباره با هم آشتی کنن. همه چی خوب پیش میرفت تا اینکه میل میفهمه کیم همسایه دیوار به دیوار جدیدشه و طی یک حادثه و یهویی همو میبوسن و...

 هاردساب انگلیسی قسمت آخر منتشر شد.

نام نئونگ یه مقاله نویس جوونه. اخیرا اون تو کارش خوب پیش نمیره و دعوای بزرگیم با مادرش داشته . حالا واسه اینکه شرایط بدتر بشه،خدایان تصمیم میگیرن که نام نئونگ رو مجازات کنن و بعد از اینکه اون یه زن مرموز رو میبینه زندگیش به شدت تغییر میکنه.....

تا آخرین قسمت با زیرنویس فارسی اضافه شد.

پات مادرش رو از دست داده، کسی که تکیه گاهش بوده، بانی مرگ اون رو پدرش میدونه، پدر پات هر کاری میکنه تا پسرش خوشحال باشه ولی غم مادر پات، اون رو یک دنده، لجباز و پرخاشگر کرده. مدتی میگذره و پات در دبیرستان با دختری آروم و مهربون به اسم کیو ، برخورد میکنه، پات با اذیت کیو سعی داره بهش نزدیک شه چون یاد نگرفته ابراز محبت کنه، کیو هم میشه عشق دوران دبیرستان پات. همه چیز در آرامشه تا اینکه پدر پات زنی رو به خونه میاره و به عنوان همسرش معرفی میکنه ، اون زن مادر کیو هستش.

داستان راجب دوتا خواهر دو قلوئه که بزرگه اسمش کاسالونگِ و مادرش بزرگش کرده و بهش یاد داده که مهربون و شیرین باشه. اون تو رقص شمالی و خونه داری هم مهارت داره . از اونجایی که اون طبیعت خوبی داره همه اونو فرشته و خداگونه میدونن خواهر کوچیمه اسمش سونگپیپِ که پدرش بزرگش کرده و بیرحم و خودخواهه درست مثل پدرش اون همیشه به کاسالونگ حسودیش میشه چون مادرش اونو بیشتر دوست داره اون همیشه ادای قربانیارو درمیاره و کاملا برعکس خواهرشه حتی توی لباس پوشیدنم با کاسالونگ تفاوت داره بخاطر اینجوری بودنش مردم همیشه باهاش بدرفتاری میکردن بعد یه مدت این دوتا به طور غم انگیزی میمیرن...

تا آخرین قسمت با زیرنویس فارسی جدا اضافه شد.

رامپاپت دختریه که جانشین پدرش تو یه مرکز تهیه فیلم هستش.

درسته که اسمش به معنیه فرشتست ولی همه اونو یه شیطان میشناسن

چون میتونه با نگاه و حرف زدنش هر کسی رو کله پا کنه. یوتاکارن یه بازیکنه و به تازگی منشی رامپاپت شده و …

 تا اخرین قسمت با زیرنویس فارسی جدا اضافه شد.

تو این داستان با دو تا دختر به نام های “لوکائو” و “دادا” روبرو هستیم. “لوکائو” دختر پولدار و خوشگذرانیه که نامزدی داره که عاشقشه. اما این خانم به نامزدش “رات” اصلا وفادار نیست و از اونجایی که ماه هیچ وقت پشت ابر نمی مونه، دستش برای “رات” رو می شه که به دنبالش یک جار و جنجال حسابی راه می افته، در حدی که “رات” تصمیم می گیره ازدواجو کنسل کنه. از اون طرف یک دختر مهربون و سر به زیر و باهوش داریم به نام “دادا” که چهره اش خیلی شبیه “لوکائوعه”، از قضا “لوکائو” با ماشینش به “دادا” می زنه. تو این تصادف هردوشون آسیب جدی می بینن و “دادا” هم حافظه اشو از دست می ده.. که در سریال می بینیم چه جوری جای این دو نفر عوض می شه و چه اتفاقاتی بین “رات”، “دادا” و لوکائو” می افته.. آیا “رات” می تونه بالاخره عشق واقعیشو پیدا کنه؟

تا آخرین قسمت با زیرنویس انگلیسی چسبیده اضافه شد.

خلاصه: خونگ پسر صادقیه که هدفش تو زندگی کمک به دیگرانه.

اون باید بین یه دختر کامل و یه دختر با قلب شکسته ، که دیگه به عشق اعتقادی نداره ، یه انتخاب دشوار بکنه.

کی قراره قلب اونو برنده بشه؟

تا آخرین قسمت با زیرنویس فارسی چسبیده اضافه شد.

پدر کیت از شرکت سیک دزدی میکنه و وقتی شرکت این موضوع رو متوجه میشه شروع میکنه دنبال پدر کیت میگردن چون فرار کرده. بعد از مدتی که پیداش میکنن میبینن تو بیمارستان بخاطر بیماری قلبی ای که داره بستریه. و حالا پدر کیت میخواد دخترش رو به جای بدهی هاش بده به سیک. او فکر میکنه اینطوری میتونه از دخترش با ثروتی که سیک داره مراقبت کنه. و سیک هم این بین عاشق کیت میشه حالا همسر سابق سیک برگشته و ….

تا آخرین قسمت با زیرنویس انگلیسی چسبیده منتشر شد.

خلاصه: وانگ برای اینکه دنبال مادرش بگرده از هنگ کنگ میره به تایلند.توی فرودگاه به پله و وین برمیخوره و کیفش با پله عوض میشه

تو همین بین،وانگ میرسه به خونه مادرش،هرچند که مادرش از اونجا رفته بود.

اونجا پات رو میبینه که توی اون خونه زندگی میکنه و پات فکر میکنه که اون یه منحرفه 

بعد از یه سری اتفاقات پات بهش اجازه میده که باهاش زندگی کنه.وین و پله از بچگی بهترین دوستای همن،ولی وین مخفیانه عاشقشه

شرایط باعث میشه این چهارنفر باهم ملاقات کنن و توی همون ساختمون زندگی کنن.

پله بنظر میاد که از وانگ خوشش میاد. چه اتفاقی قراره بیوفته؟