نسخه هاردساب فارسی منتشر شد

سوریان مردی سخت کوش ، ثروتمند و مقتدره و همه ازش حساب میبرن و میترسن . ماجرا از جایی شروع میشه که خبر کشته شدن خواهرش توسط شوهرش به گوشش میرسه. شوهر خواهرش کسی نیست جز برادر تانتاوان. تانتاوان هم دختریه که در خارج از کشور درس خونده و آرزوش اینه که طراح لباس بشه . حالا برادرش متهم به قتل همسرشه.  سوریان معتقده که یه توطئه ای این وسط رخ داده و یک نفر به قصد آزار اون اینکار رو کرده تا سوریان رو تحریک کنه و ازش انتقام بگیره . 

 زیرنویس فارسی قسمت آخر منتشر شد.

داستان درباره ی لیزا دختر لوس و پولداره که به تازگی از دانشگاه انگلیس فارغ التحصیل شده ولی وقتی که به تایلند برمیگرده متوجه میشه خونواده اش کلی بدهی بالا آوردن واسه همین مجبور میشه برای پرداخت بدهی خونواده اش دنبال کار بگرده. از طرفی دُن نوه ی صاحب یه مزرعه بسیار معروف است که پدربزرگش موقع فوت وصیت کرده که اگه طی یه سال بچه اش به دنیا بیاد، میتونه صاحب مزرعه بشه وگرنه مزرعه به پسرعموش پیت میرسه. دُن و لیزا بخاطر مادر دُن مجبور میشن باهم ازدواج کنن البته در ابتدا دُن و لیزا با این ازدواج مخالفت میکنن ولی مادر دُن تظاهر میکنه که داره میمیره و با احساسات اونا بازی میکنه و از طرفی لیزا بخاطر بدهی خونواده اش، تن به این ازدواج میده...

زیرنویس فارسی قسمت آخر منتشر شد

خانم راتاناماهاسان که بانوی بسیاراصیل و ثروتمندی هست که یه پسربچه رو به فرزندی قبول میکنه سالها میگذره و سان عاشق یه دختر مسلمون اهل جنوب میشه ولی این ازدواج بامخالفت شدید خانم راتانا مواجه میشه و درنهایت سان که عاشق بونگا(دختر مسلمون قصه) شده که میپذیره طرد بشه ولی باعشقش بمونه. چندسال میگذره و نوه های خانم راتانا بزرگ میشن ونوه ارشد پسری خانم بزرگ کسی نیست جز لاک (میک) که بسی بادرایت و مورد قبول خانم بزرگه وهمین باعث حسادت عمه و پسرعمشه. خانم بزرگ بعدسالها یاد سان میفته که بفهمه کجاست وچه میکنه؟ مادربزرگ طی تحقیقات متوجه میشه که سان وهمسرش فوت کردن ولی یه دختر دارن که پیش پدربزرگ مادریش توجنوب تایلند زندگی میکنه. خانم بزرگ از نوه هاش میخواد همگی باهم برن دختره رو بیارن پیشش. ولی چشمتون روز بد نبینه. اینکه چقدر اونجا اینا پر و پاچه همو میگیرن و از خجالت هم در میان بماند. حالا لاک که به مادر بزرگ قول داده ماسایا رو ببره پیشش، چه حرکتایی میزنه تا ماسایا رو متقاعد کنه دیدنیه

زیرنویس فارسی منتشر شد

سی نا دختری مشتی و جسوره. کسی که اصلا در سختی روزگار کم نیاورده اون سالهاست در تاریکی زندگی کرده. سی یا خواهر دوقلوش ؛ مظلوم و مهربونه . سی یا بازیگری معروف و محبوبه . اون همسر دوم تاجری ثروتمنده . این دو صاحب پسری خردسال هستن. طی سانحه ای سی یا مجروح میشه و مجبوره دوران نقاهتش رو روی ویلچر بگذرونه. شوهر سی یا تصادف میکنه و فوت میشه. طبق وصیت شوهرش برای اینکه ثروت از چنگ زن اولش بیرون بیاد و همچنین این سرمایه از خاندانشون بیرون نره سی یا مجبوره با برادر شوهرش آتیرا  ازدواج کنه. سی نا که میدونه جون خواهرش در خطره خودش رو جای خواهرش جا میزنه تا از حقایق پشت پرده با خبر شه ولی آتیرا قبلا سی نا دیده و میدونه اون میتونه راه بره

نسخه زیرنویس فارسی چسبیده منتشر شد

مای یک سلبریتی معروف است، او قرار است با مرد رویاهایش ساروت ازدواج کند روز عروسی فرا می رسد. کاده هم یک مرد خوشتیپ و ثروتمند است که قرار است با دختر آرزوهایش پین ازدواج کند. روز موعد رسیده این چهار نفر به سمت محل مراسم ازدواج در حرکت هستند تا اینکه حقیقت تلخی آشکار میشود…!

نسخه زیرنویس فارسی چسبیده منتشر شد

 لیلا دختری پول پرست ،دنبال پسری پولدار به اسم کاوه است و هر کاری میکنه تا بتونه توجه کاوه رو به خودش جلب کنه،ولی اون ابراز محبت لیلا رو رد میکنه. لیلا هم برای اینکه هم به پول برسه و هم روی کاوه رو کم کنه با پدر اون ازدواج میکنه.کاوه پدرخودش رو مسب مرگ مادرش میدونه ،چون پدرش همیشه دنبال زن های مختلفی بوده. کاوه برای انتقام از لیلا خواهر بیگناهش ،نارین رو میدزده و به ملک خصوصی خودش میبره. لیلا به خیال اینکه نارین با یک مرد فرار کرده دنبالش نمیگرده. کاوه تا میتونه نارین رو شکنجه میده و حتی بهش دست درازی میکنه. مدتی بعد نارین فرار میکنه و به خونش برمیگرده . اون متوجه قضیه ایی میشه و به نقطه نامعلومی نقل مکان میکنه.در این بین کاوه که عاشق اون شده دنبال نارین میگرده ولی نارین رو پیدا نمیکنه. نارین میخواد تنها باشه چون فهمیده که بچه کاوه رو بارداره.

  زیرنویس فارسی تا قسمت آخر منتشر شد

ماجرا درباره ی دو خانواده ی قدرتمند و پولداره که حالا دشمنان قسم خورده ی هم شدن و بر سر قدرت باهم سر جنگ دارن. پرامیدا تک دختر و تنها وارث خانواده، یک شب بهش دارو میدن و به عنوان باج به دست پرین پسر خانواده ی مقابل میسپارن و پرین شب را باهاش سپری می‌کنه و چهار سال بعد، پرامیدا با دو تا دوقلو برمیگرده و به همه میگه خواهر و برادرش هستن. پرین و پرامیدا به عنوان دشمنای قسم خورده، دوباره همو ملاقات میکنن ولی بعدها، اون دوقلوها نه به عنوان حلقه ای از عشق بلکه نفرت، این دو نفر رو بهم گره میزنن اما ….

نسخه زیرنویس فارسی چسبیده تا آخرین قسمت منتشر شد.

داستان درباره ی تقدیر و سرنوشت دو تا آدم کاملا متفاوته که به دلایلی مجبور میشن کنار هم قرار بگیرن. ماجرا درباره ی مردی به اسم پُل است که دورگه ی تایلندی کره ایه و بخاطر نوع زندگیش، معتقده که زن ها موجوادت پول پرستی هستن و فقط بخاطر پول با مردا میگردن. ماجرا از جایی شروع میشه که تصمیم میگیره به تایلند برگرده تا هم نامادریِ پول پرستِ جدیدش را ببینه و هم به دنبال مادرش باشه چون وقتی بچه بود، مادرش بعد از طلاق اونا رو ول میکنه. در تایلند پُل به یک باری میره و در اونجا، دختر جذابی به اسم پانتاوان رو میبینه که تو اون بار به عنوان یه خواننده کار میکنه و بین مردا به شدت محبوبه و طرفدارای زیادی داره. ولی از دید پُل، اون هم یه دختره عین باقی هم جنساش که فقط به دنبال پوله. واسه همین ناخودآگاه با یه پیشنهاد بی شرمانه بهش توهین میکنه ولی پانتاوان، دختری نیست که بذاره کسی بهش توهین کنه به ویژه اگه اون شخص مرد مغروی مثل پُل باشه . همین موضوع کافیه تا این دو نفر به جون هم بی افتن ولی با این وجود به مرور بهم دل میبندن و لحظه ای که از نظرشون همه چی داره به خوبی و خوشی پیش میره با یه حقیقت خیلی بزرگ اوضاع بهم میریزه و اون حقیقت هم چیزی نیست جز اینکه مادر پانتاوان، همون نامادری جدید پُله.

نسخه ی زیرنویس فارسی چسبیده منتشر شد.

داستان درباره ی دختری به اسم رزیتاست که یک روز بر اثر سانحه ی تصادف ماشین ،به طور معجزه آسایی، به یه توانایی خاص دست پیدا میکنه.اون میتونه با لمس گل رز، آینده رو ببینه. به مرور زمان، رزیتا پیشگوی معروفی میشه. یک روز در یک مکان عمومی در جمعی از خبرنگارا، اون پیشگویی میکنه که تیرات، بازیگر معروف با زن حامله ای به صورت مخفیانه در ارتباط هست. این پیشگویی باعث میشه تیرات تو دردسر بی افته و با رزیتا دشمن بشه. چن سال بعد، در مراسمی، از رزیتا میخوان که آینده ی پنج سلبریتی رو پیشگویی کنه. از قضا یکی از این سلبریتی ها تیرات است. رزیتا بعد از لمس گل رزها، رازهای مخفی هر 5 نفر را میبینه و همینطور صحنه های عاشقانه ای از خودش و تیراتو میبینه که همدیگر را در آغوش گرفتن و دارن همو میبوسن. با دیدن این صحنه ها، به شدت شوکه میشه و واکنش نشون میده. با وجود اینکه همه کنجکاو میشن که رزیتا چی دیده ولی او از ترس هیچ حرفی نمیزنه. ولی بعد از اون مراسم ، اتفاقات عجیبی برای رزیتا می افته و متوجه میشه کسی قصد جونش را کرده. پلیس به اون 5 سلبریتی مضنون میشه و حالا بزرگترین مضنون، تیراته چون همیشه جلوی همه دشمنی خودش را با رزیتا نشون داده بود. ولی یک روز تیرات به صورت تصادفی رزیتا را از دست مجرما نجات میده و به رزیتا پیشنهاد میده که به خونه اش بیاد تا در امنیت باشه ولی تیرات هدف دیگه ای در سر داره ….